جدول جو
جدول جو

معنی ابن مردویه - جستجوی لغت در جدول جو

ابن مردویه
(اِ نُ مَ یَ / دَ وَیْهْ)
ابوبکر احمد بن موسی اصفهانی. محدث مشهور. او راست کتابی در تاریخ اصفهان و تفسیری بر قرآن کریم. وفات به سال 410 ه. ق. (کشف الظنون).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ مَ یَ)
ابوعلی احمد بن عبدالرحمن بن مندویۀ اصفهانی. پدر او از خاندانی بزرگ و از بلغای روزگار خویش بود و علم لغت و دانش نحو و فن شعر میورزید و پسر وی ابوعلی احمد ادیب و طبیب و شاعر بود و گویند آنگاه که عضدالدوله فناخسرو بیمارستان عضدی بغداد بکرد بیست وچهار تن طبیب از اکناف ملک گرد آورد و احمد یکی از آن عده بود. ابن مندویه مرد ادب و فضل و او را کتابی در شعر و شعراست و نیز صاحب کناشی ملیح است در طب با بیانی شیرین. و از تصانیف دیگر اوست کتاب نقض الجاحظ فی نقضه للطب. کتاب الجامع الکبیر. کتاب الاغذیه. کتاب الطبیخ. کتاب المغیث فی الطب. کتاب الکافی فی الطب و چندین رساله به اهل اصفهان که میان مردم آن ولایت متداول است. (قفطی). و نیز او راست: کتاب المدخل الی الطب وکتاب الجامع المختصر من علم الطب. و کتاب فی الشراب و کتاب نهایه الاختصار. و از رسائل اوست: رساله ای درترکیب طبقات چشم. و دیگر رسالۀ علاج بزرگ گشتن عدسی و رسالۀ علاج بیماری معده و رساله ای در علاج استسقا و رساله ای در علاج مثانه و رساله ای در امراض اطفال
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مُ یَ /مِ کَ وَیْهْ)
این کنیت که در بعض کتب از جمله دائره المعارف اسلامی به ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب داده شده است غلط است و کنیت او ابوعلی و لقبش مسکویه است بی اضافۀ ابن. رجوع به ابوعلی مسکویه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عَ دِ وَیْهْ)
محمد. شاگرد ابواسحاق شیرازی. فقیه شافعی. او راست: کتاب ارشاد در فقه
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَ یَ)
ابوعبدالله خولانی. از کتب اوست: کتاب الخیل السوابق. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَ یَ)
ابوبکر احمد بن علی بن محمد بن ابراهیم الحافظ الاصبهانی. محدثی از مردم اصفهان. و او از ابی اسماعیلی و حاکم روایت دارد و ابوبکر خطیب از او روایت کند. و در 428 هجری قمری درگذشته است
لغت نامه دهخدا